Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4245 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
netball
U
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lineball
U
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
yorker
U
توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
creeper
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
creepers
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
die
U
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
hub
U
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals
U
توپی و غلاف توپی گردان
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
the curtain falls
U
پرده میافتد
channel
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
way the wind blows
<idiom>
U
چیزی که اتفاق میافتد
gutter ball
U
گویی که به شیار میافتد
f. come f.served
U
رودتر راه میافتد
it is of frequent
U
بسیار اتفاق میافتد
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
heavier
U
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
lenght
U
ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
combinatorial explosion
U
موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
heavies
U
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest
U
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
chippie
U
ضربه کوتاه هوایی که به سوراخ میافتد
foot pedal switch
سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
heavy
U
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
air operated tipping gear
U
چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
butterfingers
U
کسی که چیز زود از دستش میافتد و میشکند
hole in one
U
گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
cyclic
U
دستیابی به اطلاع ذخیره شده که فقط در یک نقط ه مشخص در حلقه اتفاق میافتد
head crash
U
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
spilled
U
توپی
spilling
U
توپی
spill
U
توپی
dowel
U
توپی
pivot
U
توپی
tap
U
توپی
pivoted
U
توپی
spills
U
توپی
ball joint
U
توپی
plug
U
توپی
plugs
U
توپی
spigot
U
توپی
plugging
U
توپی
to kick a ball
U
توپی را
pivots
U
توپی
tapped
U
توپی
tapping
U
توپی
spile
U
گل میخ توپی
ball joint
U
توپی اتصال
pivot
U
توپی اتصال
ball printer
U
چاپگر توپی
pivots
U
توپی اتصال
hub bore
U
سوراخ توپی
rotor hub
U
توپی رتور
fuse plug
U
توپی فیوز
pivoted
U
توپی اتصال
to catch a fly
U
توپی را ازهواگرفتن
tapper
U
توپی گذار
countersinck bit
U
مته توپی
plugs
U
سربطری توپی گذاشتن
plug
U
سربطری توپی گذاشتن
stoppers
U
توپی جلوگیری کننده
plug mill
U
دستگاه نورد توپی
oil drain plug
U
توپی تخلیه روغن
plugging
U
سربطری توپی گذاشتن
stopper
U
توپی جلوگیری کننده
coincidence circuit
U
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element
U
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
in-
U
توپی که وارد دروازه شده
set up
U
توپی که به اسانی برگردانده شود
beanball
U
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
in
U
توپی که وارد دروازه شده
head
U
توپی کامل و سایر متعلقات
collisions
U
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision
U
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
bleeders
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
tampon
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
spinner
U
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
bleeder
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
blade butt
U
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
cuban fork ball
U
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
inswinger
U
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
roving gun
U
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
outswinger
U
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
gun
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
an intercurrent disease
U
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
hypervelocity
U
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
bumper
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
snick
U
توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
mouse
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
howitzer
U
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
conflict
U
برخورد
strikingly
U
برخورد
strikes
U
برخورد
impact
U
برخورد
impacts
U
برخورد
tangency
U
برخورد
strike
U
برخورد
striking
U
برخورد
confliction
U
برخورد
intersect
U
برخورد
intersected
U
برخورد
clashed
U
برخورد
clash
U
برخورد
intersects
U
برخورد
criss-crossing
U
برخورد
ill favored
U
بد برخورد
criss-crosses
U
برخورد
criss-crossed
U
برخورد
incidence
U
برخورد
clashes
U
برخورد
conflicted
U
برخورد
collisions
U
برخورد
reception
U
برخورد
contact
U
برخورد
contacted
U
برخورد
contacting
U
برخورد
criss-cross
U
برخورد
contacts
U
برخورد
osculation
U
برخورد
receptions
U
برخورد
collision
U
برخورد
attitude
U
برخورد
attitudes
U
برخورد
stop
U
برخورد
appulse
U
برخورد
stopped
U
برخورد
stopping
U
برخورد
stops
U
برخورد
approaches
U
برخورد
conflicts
U
برخورد
approached
U
برخورد
approach
U
برخورد
skittle
U
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
it occurs twice a day
U
روزی دوبار رخ میدهد روزی دوبار اتفاق میافتد
Recent search history
Forum search
1
tink and grow rich
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
2
میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2
single gas
1
چندمین
2
معنی اسم تیتان چیست؟
1
من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0
coopling
0
او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0
دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com